نقدی بر کتاب هفت شهر لیراوی و دیلم نوشته آقای دکتر علیرضا خلیفه زاده
دوشنبه, ۵ آبان ۱۳۹۹، ۰۲:۰۹ ق.ظ
نقدی بر کتاب هفت شهر لیراوی و دیلم نوشته آقای دکتر علیرضا خلیفه زاده
کتاب "هفت شهر لیراوی و دیلم" به عنوان اثری که ادعا دارد تاریخ و فرهنگ منطقه لیراوی و دیلم را مورد بررسی قرار دهد، در نگاه اول به نظر میرسد که یک پژوهش جامع و مستند باشد. با این حال، با تحلیل دقیقتر و مقایسه این اثر با سایر منابع معتبر تاریخی، ضعفهای جدی در روششناسی، تحلیلهای تاریخی نادرست و استفاده از منابع نامعتبر آشکار میشود. در این نقد به بررسی این ضعفها و کاستیها پرداخته خواهد شد.
۱. استفاده از منابع ضعیف و نامعتبر
یکی از مشکلات اصلی کتاب "هفت شهر لیراوی و دیلم"، استفاده از منابع ضعیف و غیرمستند است. نویسنده در بسیاری از موارد بهجای استناد به منابع تاریخی معتبر، از روایتهای شفاهی یا اسناد ثانویه که بهراحتی قابل تأیید نیستند، استفاده کرده است.
برای مثال، در بخشهای مرتبط با ریشههای تاریخی قومهای ساکن در منطقه، نویسنده ادعاهای تاریخی میکند که فاقد هرگونه پشتیبانی معتبر هستند. در اینگونه آثار پژوهشی، استفاده از منابع اصلی و دست اول تاریخی مانند گزارشهای باستانشناسی، نسخ خطی معتبر، یا مقالات علمی ضروری است؛ در حالی که این کتاب فاقد چنین استنادات معتبری است.
مرجع پیشنهادی برای مقایسه:
Lambton, Ann K. S. Landlord and Peasant in Persia: A Study of Land Tenure and Land Revenue Administration. London, 1953.
۲. تحلیلهای بیپایه و سطحی
یکی دیگر از اشکالات این کتاب، ارائه تحلیلهای سطحی و گاهی بیپایه در بررسی تحولات تاریخی و اجتماعی منطقه است. نویسنده اغلب به نتایج کلیگویی میپردازد، بدون اینکه به جزئیات مهم یا پیچیدگیهای واقعی آن دوره تاریخی توجه کند. این مسئله نه تنها موجب کاهش اعتبار کتاب میشود، بلکه به نوعی تحریف تاریخ است.
برای مثال، نویسنده در تلاش است که تأثیرات برخی اقوام خاص را بر تاریخ منطقه بزرگنمایی کند، در حالی که نقش سایر اقوام یا حوادث تاریخی را نادیده میگیرد. این نگاه تکبعدی باعث شده است که تصویری نادرست و جانبدارانه از تاریخ منطقه ارائه شود.
مرجع پیشنهادی برای مقایسه:
Frye, Richard N. The Golden Age of Persia: The Arabs in the East. Weidenfeld & Nicolson, 1975.
۳. جانبداری آشکار و قومگرایی
کتاب هفت شهر لیراوی و بندر دیلم آقای دکتر خلیفهزاده به وضوح از برخی گروههای قومی حمایت کرده و در عوض، سایر اقوام را به حاشیه رانده است. این مسئله میتواند ریشه در سوگیریهای شخصی یا ایدئولوژیکی نویسنده داشته باشد که باعث شده است کتاب بهجای اینکه بهعنوان یک پژوهش بیطرفانه در تاریخ منطقه شناخته شود، به یک بیانیه قومگرایانه تبدیل شود.
برای مثال، نویسنده در توصیف تاریخ و فرهنگ برخی اقوام خاص، به اغراق و بزرگنمایی پرداخته و نقشهای آنان را فراتر از واقعیتهای تاریخی مطرح کرده است. در مقابل، سایر گروههای قومی بهطور کامل نادیده گرفته شدهاند یا نقشی منفی به آنها نسبت داده شده است. این نوع تحلیلهای ناعادلانه میتواند منجر به تفرقهافکنی و افزایش تنشهای قومی در منطقه شود.
مرجع پیشنهادی برای مقایسه:
Keddie, Nikki R. Modern Iran: Roots and Results of Revolution. Yale University Press, 2003.
۴. عدم پردازش دقیق اطلاعات تاریخی
در بخشهایی از کتاب که نویسنده به تحولات تاریخی و اجتماعی منطقه پرداخته است، بهوضوح مشخص است که پردازش اطلاعات تاریخی بهصورت سطحی انجام شده است. دکترخلیفهزاده اغلب بدون اینکه به پیچیدگیهای تاریخی، اجتماعی و سیاسی دورههای مختلف توجه کند، نتیجهگیریهای سریع و ناپختهای ارائه داده است.
این ضعف در تحلیلهای تاریخی نه تنها باعث میشود کتاب در سطح علمی پایین قرار گیرد، بلکه ممکن است خوانندگان را به اشتباه بیندازد. انتظار میرود که یک پژوهشگر تاریخی با استفاده از روشهای علمی و دقیق، به تحلیلهای پیچیده و عمیقتری در زمینه تاریخ منطقه بپردازد.
مرجع پیشنهادی برای مقایسه:
Floor, Willem M. Persian Gulf: A Political and Economic History of Five Port Cities 1500-1730. Mage Publishers, 2006.
۵. زبان و نگارش ضعیف و غیرحرفهای
از نظر زبان و نگارش، کتاب نیز دارای ایرادهای جدی است. جملات گاهی پراکنده و نامرتبط بهنظر میرسند و نویسنده در بسیاری از موارد از تکرارهای بیمورد استفاده میکند. سبک نگارشی کتاب بهگونهای است که خواننده را دچار سردرگمی میکند و باعث میشود که پیام اصلی کتاب بهخوبی منتقل نشود.
در یک اثر پژوهشی تاریخی، انتظار میرود که زبان علمی و دقیق باشد. اما دکترخلیفهزاده در بسیاری از موارد از زبان محاورهای و غیررسمی استفاده کرده است که باعث کاهش اعتبار علمی کتاب شده است.
مرجع پیشنهادی برای مقایسه:
Hourani, Albert. A History of the Arab Peoples. Faber & Faber, 1991.
نتیجهگیری
کتاب "هفت شهر لیراوی وبندر دیلم" نوشته دکترخلیفهزاده، بهدلیل ضعفهای جدی در استناد به منابع معتبر، تحلیلهای سطحی و بیپایه، جانبداری آشکار و عدم توانایی در پردازش اطلاعات پیچیده تاریخی، بهعنوان یک اثر علمی قابل اتکا شناخته نمیشود. این اثر نه تنها نتوانسته است تصویری دقیق و جامع از تاریخ و فرهنگ منطقه ارائه دهد، بلکه به دلیل رویکرد نادرست نویسنده در برخورد با تاریخ، منجر به تحریف و سوءتفاهمهای جدی در خصوص تاریخ منطقه شده است. بهعنوان یک کتاب تاریخی، این اثر بهطور جدی از نظر علمی و روششناختی قابل انتقاد است.
ــــــــــ
حسن خواجه گیری
یکم مهرماه ۱۴۰۳
🥏
ــــــــــ
۹۹/۰۸/۰۵