لیراوی دشت

لیراوی دشت

لیراوی دشت

لیراوی دشت

تاریخ سیاسی اجتماعی مردمان بلوک لیراوی دشت آثار های باستانی و تحولات سیاسی دوران حکومت زند تا اوخر دوران قاجاریه
دهستان لیراوی که به مجموعه 43 پارچه روستا و آبادی بخش دیلم اطلاق می شود. تنها دهستان بخش دیلم بوده است.( که البته اکنون به چهاردهستان: لیراوی شمالی- لیراوی جنوبی- لیراوی میانی و دهستان حومه تقسیم شده است.)

از روستاهای مهم آن می توان به روستای امام حسن (1694نفر)، عامری(1147نفر)، حصار(861نفر)، سیامکان(646نفر)،لیلتین(586نفر)، کنارکوه(567نفر) اشاره نمود. این روستاها رشد و اهمیت نسبی خود را مدیون مجاورت با دریا و شغل ماهیگیری، شهردیلم و جاده مهم ارتباطی بوشهر- دیلم- خوزستان، منابع و شرکت های نفتی و زمینهای زراعی نسبتاً مرغوب می باشند.(البته کشاورزی به روش سنتی و به صورت کشت دیم).



این روستاها به طور نامنظمی پراکنده شده و با فاصله دور و نزدیکی از یکدیگر واقع شده اند. و هیچ گونه عامل واحد و مهم در جذب و تمرکز آنان نقشی نداشته است.(لازم به ذکر است که براساس نظریه ای قدیمی در زمان تمدنهای ماهرویان و شی نیز کم و بیش تمامی روستاهای دهستان و جلگه لیراوی به صورتی واحد اداره می شده و تقریباً به صورت یکپارچه بوده است.)

اکثر این روستاها در روی جلگه نسبتاً پست ساحل خلیج فارس و برخی نیز در نقاطی دوردست تر و در مجاورت کوههای کم ارتفاع شمالی بنا گردیده اند.

شولستان.

دوشنبه, ۵ اسفند ۱۳۹۸، ۰۲:۲۸ ق.ظ

موضوع: شولستان


مقدمه
شولستان بلوکی از توابع شاپورِ کازرون است که طایفه مَمَسَنی از ایلهای فارس در آنجا ساکن اند و هوایش سرد است. ابن بطوطه که در سال703 هجری این ناحیه را دیده چنین می نویسد: "اطراف کازرون را بلاد الشول گویند و امروز به شولستان معروف است". (لسترنج، 228) بلاد الشول نام بلوکی است در جنوب فارس، این ناحیه در دوره ساسانیان داخل منطقه شاپور خره بود و قبه آن را شاپور اول بنا نهاد که در سال23 هجری عثمان بن ابی العاص این منطقه را تصرف کرد و شولستان بعد از یک دوره ویرانی مجددا در عهد اتابک چاولی، دست نشانده سلجوقیان آباد گردید و در اواخر دوره صفویه و پس از قیام نادر، جنگجویان لر ممسنی شولستان را تصرف کردند و این ناحیه به ایشان منصوب گردید. و اینک آن را بلوک ممسنی می خوانند و مساحت آن60 در 100 میل مربع است و از جانب شرق به کام فیروزه و اردکان و از شمال و غرب به زرگرد و لرستان و کهگیلویه و از جنوب به کازرون کوه مره شگفت محدود است. (مستوفی، 70)







موقعیت جغرافیایی
شهرستان ممسنی/ شولستان به مرکزیت شهر نورآباد با وسعت حدود 6776 کیلومتر مربع (5/5 درصد از کل ماهیت استان فارس) یکی از شهرهای استان فارس است که در شمال غربی این استان قرار دارد. ( قهرمانی، 560 و 572) این شهرستان در سمت غرب رشته کوه های زاگرس قرار دارد که از سمت شمال و شمال غرب به شولستان یاسوج و منطقه باشت و بابوئی استان کهگیلویه و بویر احمد محدود است. از طرف جنوب و جنوب غرب به شهرستان کازرون و برازجان و بندر گناوه، از طرف مغرب به شهرستان شیراز و از شمال شرقی به شهرستان اردکان که سپیدان نامیده می شود و نیز از غرب به شهرستان دوگنبدان" گچساران" و به رودخانه زهره که مرز مشترک استان های فارس و کهگیلویه و خوزستان است، محدود است. (اقتداری، 557)
جمعیت این شهر بر اساس آمارگیری سال1375 هجری، 409/170 نفر بوده که حدود 21/7 در شهر نورآباد و بقیه در روستاها و آبادیها ساکن بودند. عشایر کوچنده ایل ممسنی دارای چهار طایفه می باشند. جمعیت عشایر کوچنده ایل ممسنی 768/24 نفر بوده و این شهرستان دارای 836 آبادی است. شهرستان ممسنی در عرض شمالی 33 و29 تا 20 و 29 گسترده است. طول شرقی این شهرستان بین 7 و 52 تا 58 و 50 است. مرکز این شهرستان شهرستان نورآباد با طول جغرافیایی30 و 51 شرقی و عرض 5 و 35 قرار گرفته است. ارتفاع این شهر از سطح دریا900 متر است. این شهرستان از نظر سیاسی از چهار بخش به نام های مرکزی که شامل بکش 2 و 1، جاوید ماهوری، جاوید الله، جوزار و فهلیان، رستم1 و رستم 2، پشتکوه رستم، دشمن زیاری و ماهور میلاتی تشکیل شده است.
در بخشی از فرمان شاه طهماسب به رضی الدین چنین آمده: "حدود شولستان بزرگ در گذشته از مجاور خور موسی در بنادر معشور (ماه شول. ماشوله. ماچوله) که اکنون به بندر ماه شهر معروف است و در کنار شادکان بوده تا منطقه گناوه، مهرویان، مهروبان و هندیجان و تبار و دیلم و مناطق اعظمی از استان خوزستان و بوشهر و کهگیلویه و بویر احمد و چهار محال و بختیاری و اصفهان و لرستان و فارس کنونی بود. (هاشمی اردکانی) بندر ماه شهر/ ماه شول به دلیل وجود صنعت صیادی و شیلات و بندرگاه و نیز داشتن اسکله های زیاد و گمرکی از کشتی های باربری که عُشری نام دارند خراج حکومت شولستان را می داد به همین دلیل هر بزرگ و دانشمند و عالمی را که در این مناطق بوده به او شولی یا شولستان می گفتند. (ازکیا)
این شهرستان سه نوع آب و هوا دارد؛ سرد. گرم و معتدل. که بیشتر نقاط جلگه ای دارای آب و هوای معتدل است. بخش ماهور میلاتی که در جنوب شهرستان ممسنی قرار دارد گرم ترین منطقه ممسن می باشد و دارای تابستانی بسیار گرم می باشد که مناطق کوهستانی و سردسیری شهرستان هم آب و هوایی سرد دارد. شهرستان ممسنی به دو بخش بزرگ و مهم تقسیم می شود یکی بخش مرکزی و دیگری بخش ماهور میلاتی است. بخش مرکزی به بلوک ممسنی شهرت دارد. این منطقه همواره تا سال1342 هجری شمسی بخشی از شهرستان کازرون به شمار می رفت و از آن به بعد به فرمانداری ممسنی ارتقا یافت و نورآباد بافتی نو، مرکز شهرستان ممسنی قرار گرفت. (حبیبی فهلیانی، 5 )
وسعت بخش مرکزی این شهرستان حدود 5156 کیلومتر مربع است که جمعیتی حدود18500 نفر در خود جای داده و از چهار ناحیه به نام های رستم، بکش، جاوید و دشمن زیاری تشکیل شده است. در این محدوده، طایفه هایی از الوار ممسنی با نام های چهارگانه فوق در هر قسمت از آن ساکن هستند. (حبیبی فهلیانی، 50) ماهور میلاتی منطقه ایست با وسعتی حدود 3000 کیلومتر مربع که در جنوب غربی شهرستان واقع شده است. سطح این ناحیه را اغلب سنگ و گچ و عمق آن را منابع گاز و نفت تشکیل می دهد به همین دلیل منطقه خوبی برای کشاورزی نیست ولی چراگاهی زمستانی است و محل قشلاقی رده هایی از دو طایفه ایل قشلاقی می باشد. قسمت ماهور که در شمال و شرق میلاتی قرار دارد، مراتعش مرتفع تر و به سربند شهرت دارد و مرکزش بابا منیر می باشد و رده هایی از طایفه دره شوری از چراگاههای آن بهره مند می شوند. حاشیه شمال و شمال شرقی شهرستان ممسنی دارای مناطق کوهستانی مرتفع و سردسیری است. مشهورترین رودخانه شهرستان ممسنی، رودخانه فهلیان می باشد که شریان حیاتی شهرستان محسوب می شود. (حبیبی، 51)
این رودخانه از کوه های سپیدان فارس و کوههای جاوید سرچشمه می گیرد و پس از مشروب ساختن بخش قابل متنابهی از اراضی مناطق جاوید، رستم و فهلیان در نزدیکی تنگه پیرین در مرز غربی شهرستان ممسنی گذشته و به نام رودخانه زهره وارد قلمرو بابوئی می گردد. (ماسینیون) رودخانه فهلیان خود دارای شاخه های متعددی است که پرآب ترین آنها رود محمودی، شش پیر، کتی، سرآسیاب نام دارد. در منطقه ماهور هم دو رود به نام های تلخ رود و دِلوار وجود دارد که پس از به هم پیوستن به رودخانه زهره می ریزند و رود زهره با دریافت سرشاخه های دیگر به نام هندیجان به خلیج فارس می ریزد. (حسینی فسایی، 2/326) درختان جنگلی شهرستان ممسنی عبارتند از: بلوط بطور وافر، گلابی وحشی، بنه. بادام وحشی و گیاهان وحشی و گیاهان خوراکی از جمله پنیرک، قارچ، زول، کنگر، کاسنی و بابونه و نیز دانه ها و گیاهان مختلفی در تمامی پهنه دشتهای آن رویش دارند.
محصولات کشاورزی شولستان ممسنی عبارتند از: گندم و جو، برنج، عدس، باقلا، نخود، ماش و انواع سبزیجات. با توجه به فراوانی انواع محصولات گیاهی دامی در شهرستان ممسنی/ شولستان همه ساله مقادیر قابل ملاحضه ای از این محصولات به شهر های همجوار و حتی کشورهای حاشیه نشین خلیج فارس صادر می گردد. از جمله کوههای مشهور در این ناحیه می توان به پَری کَده میانه ناحیه بکش ممسنی و ماهور میلاتی اشاره کرد و نیز کوه تاسک میانه بلوک ممسنی و بلوک کوه مره شگفت است. (حسینی فسایی، 2/ 1633-34)
منشا تاریخی شولستان:
سرزمینی که اکنون ممسنی نام دارد سابقه اش به تمدن ایلامی در هزاره دوم و سوم و احتمالا اول پیش از میلاد می رسد. (سامی، 5) درنقشه های هزاره سوم پیش از میلاد در تل اسپید و فهلیان آمده که اولی روستایی است در منطقه رستم یک که آثار به جای مانده از آن دوران نیز در آن روستا کشف شده است و دومی هم شهر قدیمی فهلیان و یکی از روستاها ی بزرگ شهرستان ممسنی است که آثار بجا مانده از قدیم نیز بسیار دارد. طبق نوشته کتاب ممسنی در گذرگاه تاریخ، منطقه ممسنی کنونی در دوره هخامنشیان جزء مناطقی بوده که انزان نام داشت و در دوره ساسانیان هم این منطقه در حوزه کوره شاپور بوده است. (حبیبی فهلیانی) در دوره بعد از اسلام واژه اَنبوران بر کل ممسنی اطلاق می شد و شهر نوبندگان به عنوان مرکز آن انتخاب گردید. و حدودا بعد از قرن چهارم واژه شولستان براین منطقه اطلاق گردید که یکی از محققان معاصر، جناب صفی نژاد، آنان را از تبار ساسانیان می داند. به گفته وی در آن زمان قلمرو ممسنی 100 در 80 فرسنگ بود.
مردم ممسنی متشکل از طوایف چهارگانه ایل ممسنی هستند. ایل ممسنی دارای چهار طایفه به نام های رستم، دشمن زیاری، بَکش و جاوید می باشد. همچنین طوایفی از قشقایی فارس (دره شوری و کشکولی) نیز در جنوب شهرستان به صورت عشایری زندگی می کنند که خود به شاخه های دیگری تقسیم می گردند و از نظر نژاد مردم ممسنی شاخه ای از قوم لر بنام لر بزرگ هستند. اوایل قرن هفتم هجری ایل هایی از جبل الساق سوریه به سرزمین هزار اسب (لرستان) روی آوردند و سالها در آنجا مستقر بودند. (حبیبی فهلیانی) ایل بزرگ ممسنی یکی از این ایلها بود که حدود سال900 هجری قمری بر شولها یورش برده و آنها را بیرون راندند و نام ایل خود را بر منطقه گذاشتند. گویش مردم ممسنی لری است و طوایف قشقایی در جنوب شهرستان به زبان ترکی صحبت می کنند. مردم ممسنی مسلمان و پیرو مذهب شیعه دوازده امامی هستند. در زمان ساسانیان قبایل بزرگ شول در فارس سکنی گزیدند این قبیله در منطقه ای ساکن شدند که اینک لرهای ممسنی (در لرستان) زندگی می کنند. و بعد از اسکان آنها این منطقه به شولستان تغییر نام یافت و تا آغاز قرن هجدهم چنین نامیده می شد. (ساوینا) بنا به نوشته مولف عالم آرا در اوایل قرن هشتم هجری مهاجمین جدیدی به کوه گیلویه روی آوردند که ایشان از طوایف اسیران شول بودند که سابقا در لرستان مرکزی مقر داشتند. و افراد ایل شده در ایل ممسنی لر که خود از تیره های مختلف ترکیب یافته بودند مستقل گشتند. (مینورسکی، 206)
در فارسنامه ناصری آمده که منطقه شولستان که محل استقرار طوایف شول بود از زمانی که به تصرف اتابک نصیر بن بدر درآمد بنام ممسنی شهرت یافت. شهر نوبندگان که از زیر مجموعه های این منطقه می باشد در قرن چهارم هجری و بعد از آن از کازرون بزرگتر بود و شولها با ایلات شبانکاره رابطه ای بسیار نزدیک داشتند. شول ها از مهمترین طوایف و ایلات قبل و بعد از اسلام هستند که در منطقه ای ساکن بوده و حتی منطقه ممسنی که بنام شولستان معروف بوده و گویا رابطه نسبی نزدیکی بین شولها و شبانکاره ای ها برقرار بوده است. (جهان بین) در منابع و کتب تاریخی به نسبت دقیق میان شولها و شبانکاره ها اشاره ای نیامده است ولی در کتاب رستم و بویر احمد گاهواره تاریخ نوشته آقای حسینی زاده، این دو طایفه یکی دانسته شده و شولها را جزو شبانکاره ها محسوب کرده اند.
مارکو، شولستان را یکی از ایالات مستقل ایران می داند. در مورد ایالت شولستان یا به عبارتی چولستان لازم به یادآوری است که منطقه محل سکونت قبایل چول در جنوب لرستان این تصور را در ذهن مارکو ایجاد می کند که به همه این منطقه چولستان می گویند. امروزه این منطقه تا حدی ناحیه ممسنی و لرهای ساکن آن ناحیه را در برمی گیرد. (میر احمدی) ایالت شبانکاره هم محل اقامت کردن شبانکاره است که امروزه بخشی از آن جزء استان فارس محسوب می شود. (ماسینیون، EI2) پیش از آنکه آریایی های مهاجر وارد فلات و سرزمین پارس باستان شوند مردمانی بومی که چهره خشن و گندمگونی داشتند در دشتها و دامنه ها و دره های خوش آب و هوای فعلی سرزمین ممسنی ساکن بودند که از طریق شبانی و کشاورزی امرار معاش می کردند.. با ورود آریایی های مهاجر و مهاجم به این منطقه زد و خوردهایی بین ساکنان این منطقه و این اقوام بیگانه روی داد. و در نهایت اقوام ممسنی حکیم اقوام بیگانه آریایی شدند. آریایی ها بومیان منسوب را به کارهای خشن مانند خانه سازی، گله چرانی، کشاورزی و خدمتکاری وا می داشتند و بعدها که با هم مانوس شدند برای آنان حقی قایل شدند و حتی ازدواج در بین آنها معمول و رایج گردید. (سامی، 5)
در حدود 2500 سال پیش از میلاد دولتی توانمند بنام اَنزَان در سرزمین فعلی ممسنی و نقاط جوار شمال و شرق آن مستقر بود که مطیع دولت سوم و سپس عیلام شدند و در نتیجه جزو متصرفات نیای اولیه هخامنشی درآمد و در جایی که کوروش کبیر در متن یک لوحه استوانه ای که در بابل به دست آورده بود و هم اکنون در موزه بریتانیا مضبوط است خود و اجدادش را تا سه پشتشان عظیم الشان و شاه انزان خوانده است. (سامی، 7) اثری که نشان دهنده حضور مادها در این سرزمین است دخمه دی دور یا داودختر/ مادر دختر می باشد که این دخمه یا مادی بوده یا هخامنشی که بر سر آن بین مورخین اختلاف است. این دخمه مربوط به سال های 550 تا650 پیش از میلاد است. از دیگر آثار دوره هخامنشی در این ناحیه؛ شهر و کاخ ویران سروان، کاخ تل خداداد در گچکران در دوره اشکانیان، آتشکده میل اژدها یا میل آزاد ممسنی است. از دوره ساسانیان نیز نقش برجسته اعراب بهرام، قندیل، شهر توج نوبندگان، بندر منصورآباد، تپه پهنوی کرم آباد بر جای مانده. (همان) مناسبترین اماکن ممسنی که استقرارهای پیش از تاریخ در آن بوجود آمد و تاکنون آثار این تمدن ها باقی مانده است دشت نورآباد، دشت رستم، دشت فهلیان و جنجان، دشت جاوید و دشمن زیاری را می توان از اسم تمدن های اولیه پیش از تاریخ که در آن بوجود آمدند نام برد. این استقرارها همانطور که قبلا هم اشاره شد متعلق و مرتبط با هزاره های دوم تا دهم قبل از میلاد می باشند. (حبیبی فهلیانی، 13)
در طی دوره های پیش از تاریخ، ممسنی به عنوان پل ارتباطی میان حوزه های پارس خوزستان و کهگیلویه، زاگرس، بوشهر و دریای خلیج فارس قرار گرفته بود. استقرارهای پیش از تاریخ این شهرستان هم اکنون به صورت تپه های مدور باستانی قابل رویت است. این ناحیه در قدیم، هم بر سر راههای کاروان رو و تجاری و هم اینکه در ارتباط با دولت های مختلف در داخل مملکت بزرگ ایران بود. بیش از صد کیلومتر از جاده باستانی دوران انزان، عیلام، هخامنشی، اشکانی، ساسانی و سلاله اسلامی از قلب سرزمین ممسنی می گذشته است و به مراکز فرمانروایی سارد، بابل، شوش، هگمتانه، بیشابور و خلیج فارس می رسید. (همان، 343) در جلد اول از کتاب فارسنامه ناصری به آثار تاریخی این ناحیه از دوران پیش از میلاد تا دوره های دیگر به طور مفصلی اشاره شده است. شواهد نشان می دهد که ایلامی ها در این ناحیه ساکن بوده اند و این از روی آثار تاریخی باستانی بر جای مانده و در این ناحیه از جمله نقش کورنگون ممسنی را می توان یاد کرد. همچنین سکونت اشکانیان در این منطقه از روی میل اژدها/ دیمه میل وجود دارد. مسافران اروپایی که به این منطقه مسافرت کرده اند مراکز اصلی طوائف لر زبان را در خاک ممسنی دانسته اند. همچنین از بناهای دوره ساسانی می توان به نقش روستای قندیل و نقش سرآب بهرام که در ناحیه بهرام وجود دارد، اشاره کرد.
در صفحه 555 از کتاب خوزستان، کهگیلویه و ممسنی، چنین آمده که:"کوهگیلویه و ممسنی لر بزرگ و اقوام و طوایف لر از ممسنی بوده اند و به لرستان رفته اند و آنجا را بنام خود خوانده اند." امروزه در ناحیه بین پل پیرین، فهلیان، طوایف بویر احمد گرمسیر، طوایفی از ایلات ممسنی سکونت دارند و بطور مثال مردم فهلیان خود شاخه ای از طوایف ممسنی بوده و به زبان لری تکلم می کنند. همچنین در صفحه 559 از همین کتاب آمده؛ "نقل است که امیر تیمور گورکان قلعه سفید/ قلعه ای در این ناحیه، را خراب کرد و در زمان سلطنت محمدشاه قاجار ولی خان ممسنی در این قلعه یاغی شده و معتمد الدوله منوچهر خان، مامور دستگیری او شد و قلعه را چندین ماه محاصره کرده و او را دستگیر نمودند. همچنین آمده که در اواخر عهد سلاطین صفویه که الوار ممسنی بر نواحی شولستان استیلا یافتند نام شولستان را منسوخ کرده و آن را بلوک ممسنی گفتند. (اقتداری، 568)
در زمان صفویان، القاص میرزا به عزم تسخیر شیراز آمد و به خیال تصرف قلعه سفید شولستان روانه گردید. (میر خواند، 8/ 89) چون به پای قلعه سفید رسید پنج روز زودتر زیر قلعه توقف کرد که قایدان شولستان و ممسنی برای جنید بیگ برادر ابراهیم خان، حاکم کازرون پیغام دادند که باید جنگ کنیم. سرانجام نپذیرفتند و القاص میرزا از این واقعه خبردار شد و با هفتصد نفر سوار آمده و قایدان شولستان و ممسنی را شکست داده و چهل نفر از آنها را کشت و احوال آنان را گرفت و چند نفر را کشت. (فسایی. اسکندر بیگ، 1/74) در تاریخ نظامی و سیاسی دوره نادر شاه صفحه 309 آمده که "نادر در 8 شعبان 1142هجری از شیراز به باشت ممسنی و سپس به رامهرمز و دزفول و خرم آباد و بروجرد و نهاوند رفت و در جنگ با رومیان سرگرم و آنان را شکست داد." همچنین در صفحه 591 تا590 از این کتاب آمده که "در دوره تیموریان و شاهرخ که دولتشان را قوامی نبود هر دولتی در هر جایی داعیه خلافت برمی داشت. از جمله زندیان و زند که فردی به نام علی مراد خان از راهی وارد شولستان ممسنی شده و از آنجا خود را به زرد کوه بختیاری رسانید."
از وقایع سال1247 هجری حکومت افشاریان و زندیان در این منطقه بوده که نواب همین علی میرزا فرمانروای آنجا بوده و در اوایل این سال حکومت شولستان و ممسنی را به نصرالله میرزا عنایت کرد و بعد از ورود به صحرای نورآباد شولستان ولی خان ممسنی کلانتر طایفه بکش ممسنی، سر از اطاعت شاهزاده کشید و در نهایت ولی خان او را بی تامل کُشت. (ابن بلخی، 1/748) در گروه سوارانی که در سال 936 هجری به سپاه شاه طهماسب اول برای جنگ با عبیدالله خان اوزبک پیوسته بودند، سه هزار سوار دلاور از ایل افشار کهگیلویه و شولستان فارس به سرکردگی الوند سلطان، حاکم آن ناحیه در جنگ شرکت کردند. (ثواقب و روشن فکر)
نبرد یعقوب خان با همزه بیگ و نبردهای میان دوسپاه در شولستان اتفاق افتاد که این قیام در زمان حکومت شاه عباس در سال 996 قمری، و قیام هایی که در دوره او شکل گرفت که از جمله، همین قیام یعقوب خان بوده است. (پرهون) بعد از روی کار آمدن سلطنت پهلوی این منطقه بوسیله سه تن از خوانین زیاری یعنی آقاخان عیلامی، بابا خان عیلامی، علیرضاخان عیلامی، که هر سه از طایفه دشمن زیاری بودند در اوایل سلطنت رضا شاه زد و خوردهای دشمن زیاریها با دولت وقت شروع شد. (قهرمانی،580)
شهرستان ممسنی/ شولستان، از اواخر دوران قاجاریه همواره گرفتار تشنجات و اختلافات و زد و خوردهای طوائف و حوادث نطامی بود. از یک طرف به علت اختلاف ملکی خوانین منطقه با حاج معین النجار بوشهری و از طرف دیگر اردوکشی نظامی قوای دولتی برای سرکوبی خوانین روسای عشایر و به اطاعت درآوردن آنها. حوادث نظامی و جنگی زیادی در منطقه به وجود آمد. همچون تنگ تا مرادی در زمان رضاشاه پهلوی و جنگ دورک و حادثه گجستان و ... ( همان، 577)
منابع و ماخذ :
- ابن بلخی، فارسنامه، تصحیح منصور فسایی، شیراز، بنیاد فارس شناسی، 1347ه.
- ابن حوقل، محمد، صوره الارض، ترجمه جعفر شعار، بیروت، دارمکتبه الحیاه، بی تا.
- ازکیا، مصطفی،"دانش بومی استفاده از بلوط در شهرستان ممسنی"، پژوهشنامه انسان شناسی، ش6، سال 1383ه.
- استین، سراورل، راه های باستانی و پاییتخت های قدیمی غرب ایران، ترجمه بهمن کریمی، تهران، بی نا، 1329ه.
- اسکندر بیگ، منشی، تاریخ عالم آرای عباسی، بی جا، کتابفروشی تایید، 134ه.
- اقتداری، احمد، خوزستان و کهگیلویه و ممسنی؛ جغرافیای تاریخی و آثار باستانی، تهران، انجمن آثار ملی، 1359ه.
- اکبری، حامد، مصدق و عشایر قشقایی بویر احمد. ممسنی. کهگیلویه، شیراز، نوید، چاپ اول، 1388ه.
- پرهون، حسن،"ارجان و کهگیلویه از نگاه احمد اقتداری"، کتاب ماه تاریخ و جغرافیا، ش 47 و 46، سال 1380ه.
- پرهون، حسن،"بررسی پژوهش های تاریخی درباره کهکیلویه"، کتاب ماه تاریخ وجغرافبا، ش 44 و 45، سال 1380ه.
- ثواقب، جهان بخش، روشنفکر، محمد مهدی،" نگرشی بر شورش شاه قلندر در عصر صفویه"، پژوهش های تاریخی، ش1، سال 1383ه.
- جهان بین، داریوش،" تاریخ سیاسی کهگیلویه"، مطالعات ملی، ش 19، سال 1383.
- حبیبی فهلیانی، حسن، آثار پیش از تاریخ و دوران تاریخی و مشاهیر شهرستان ممسنی، شیراز، بنیاد فارس شناسی، 1384 ه.
- حبیبی هلیانی، حسن، ممسنی در گذرگاه تاریخ، شیراز، نوید، 1371ه.
- حسینی فسایی، حسن، فارسنامه ناصری، انتشارات امیر کبیر، تهران، 1364ه.
- دهخدا، علی اکبر، لغت نامه دهخدا، تهران، دانشگاه تهران، 1377ه.
- زارعی، محمد، سیمای ممسنی سرزمین سلحشوران، قم، نهاوندی، 1374ه.
- سامی، علی و چند تن دیگر، تاریخ پارس در عهد باستان: ولات فارس در زمان خلفا، تهران، کتابفروشی محمدی شیرازی، بی تا.
- ساوینا، و. آیی،"نام اقوام در جغرافیای ایران"، ترجمه حسین مصطفوی گرو، نامه فرهنگستان، ش 18، سال 1380ه.
- گرمرودی، میرزا فتاح خان، سفرنامه ممسنی، مقدمه جواد صفی نژاد، تهران، مستوفی، چاپ دوم، 1370 ه.
- لسترنج، گای، جغرافیای تاریخی سرزمین های خلافت شرقی، ترجمه محود عرفان، تهران، انتشارات علمی و فرهنگی، 1386ه.
- مصطفوی، محمدتقی، اقلیم پارس: آثار تاریخی و اماکن باستانی استان فارس، تهران، انجمن آثار ملی، 1343ه.
- مستوفی، حمدالله بن ابی بکر، نزهه القلوب، تصحیح گای لسترنج، تهران، طهوری، 1336ه.
- میر احمدی، مریم،"ایران در سفرنامه مارکوپولو"، تحقیقات جغرافیایی، ش 11، سال 1367ه.
- فرهادی، ماشاالله،" قیام یعقوب خان ذوالقدر"، رشد آموزش تاریخ، ش22، سال 1385ه.
- قهرمانی، مظفر، از باورد یا ابیورد خراسان تا ابیورد یا ابوالورد فارس و گفتاری درباره ایلات و عشایر فارس، شیراز، بی نا، 1355ه.
- مقدسی، محمد بن احمد، احسن التقاسیم فی معرفه الاقالیم، ترجمه علی نقی منزوی، تهران، انتشارات مولفان و مترجمان، 1361ه.
- منشی، اسکندر بیگ، تاریخ عالم آرای عباسی، به کوشش ایرج افشار، تهران، امیر کبیر، 1382ه .
- میر احمدی، مریم،" ایران در سفرنامه مارکوپولو"، جغرافیا و تحقیقات جغرافیایی، ش1، سال 1367.
- میرخواند، محمد بن خاوند شاه، روضه الصفا، تهران، علمی فرهنگی، 1373ه.
- مینورسکی، ولادیمیر فیودوروویج، سازمان اداری حکومت صفویه، ترجمه مسعود رجب نیا، به کوشش محمد دبیر سیاقی، تهران، زوار، 1334ه.
- هاشمی اردکانی، مجید،"فرمان شاه طهماسب صفوی به مولانا رضی الدین محمد"، بررسی های تاریخی، ش51، سال 1353ه.
- مقاله ممسنی در دایره المعارف بزرگ اسلامی، لویی ماسینیون.

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۸/۱۲/۰۵
Amir Mhamadi

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی